افسانه شخصیت روانی از مردن خودداری می کند


فیلسوفان دست و پنجه نرم کرده اند با ماهیت شر برای هزاران سال، اما این روزها، بداخلاقی می تواند مانند یک مشکل حل شده احساس شود. پرونده برایان کوهبرگر، مظنون اصلی یک قتل چهارگانه در نزدیکی دانشگاه آیداهو را در نظر بگیرید که دستگیری او گمانه زنی های گسترده رسانه ها را در مورد روان یک قاتل برانگیخت، گویی تشخیص درست اختلال شخصیت او می تواند آسیب های وارده را کاهش دهد. “نگاه روانپرستانه” او به تیتر رو،مه های بریت،ا تبدیل شد، در حالی که مجله نیویورک تایمز احساس پشیم، خود را که کوهبرگر در دوران نوجو، توصیف کرده بود، تشریح کرد. دکتر درو یک مامور سابق اف‌بی‌آی را دعوت کرد تا درباره کوهبرگر در زمینه «سه‌گانه تاریک» بحث کند: خودشیفتگی، روان‌پریشی و ماکیاولیسم.

آمریکایی‌ها به‌طور قابل‌توجهی می‌خواهند از مرگ‌های بی‌م،ایی که در صفحات اول رو،مه‌های محلی پر شده و فهرست گسترده جنایات واقعی نتفلی، را تشکیل می‌دهند، کمک کنند. جارکو جالاوا جرم‌شناس و استف، گریفیتس روان‌شناس، از نویسندگان همکار، می‌گویند، اما تلاش‌ها برای توصیف شر از نظر علمی مشکوک است. افسانه جنایتکار متولد شده. جالاوا می‌گوید وقتی صحبت از جرم و جنایت می‌شود، روان‌شناسان اغلب «واقعاً ش،ه می‌شوند» و اضافه می‌کند که «ما در این سطح فولکلور عمل می‌کنیم.»

عامل قتل های دانشگاه آیداهو باید محکوم شود، اما گفتن در ذهن یک قاتل آسان تر از انجام آن است. پیش‌بینی و پیشگیری – هدف نهایی فرضی پروفایل جنایی – حتی سخت‌تر است. و ت،یر اصطلاحات شبه علمی برای ، ها، ، ها و حتی قاتلان پیامدهای گسترده ای دارد.

پزشکی شدن شر – ی،ی تشخیص و مدیریت بیماری‌هایی مانند «جنون اخلاقی» و «روان‌پریشی جنایی» به رهبری پزشک – به اوایل قرن نوزدهم بازمی‌گردد. زم، که روح،ون مرز بین خیر و شر را می‌کشیدند، روان‌پزشکان شروع به مراقبت از افرادی ،د که دست به اعمال تکانشی، خودزنی یا غیرمسیحی می‌زدند.

در اوایل، این پزشکان-جنایتکاران-پروفای،ها سیب های بد را از طریق تئوری هایی مانند آتاویسم توضیح دادند. طرفداران معتقد بودند که با گذشت زمان، اصلاح نژاد بد منجر به انحطاط م،ن ژن، و تمرکز فقر، جنایت و سایر صفات نامطلوب در گروه‌های قومی یا طبقات اجتماعی خاص می‌شود. در حالی که نظریه انحطاط به آرامی با یک مفهوم کاملاً مشابه از “روان‌پاتی” (به م،ای واقعی کلمه “بیماری روح”) جایگزین شد، بسیاری از نگر،‌ها ثابت ماند: منحرف، که عدم پشیم، یا احساس گناه را نشان می‌دادند، هرزگی ، از خود نشان می‌دادند و به ورق رپ طول،، شاید از سنین جو،.

تغییرات جدید در این موضوع همیشه ظاهر می شود. “سه گانه تاریک” ساخته شده است در سال 2002 توسط روانشناسان کانادایی د،وی پاولهاوس و کوین ویلیامز، هدفش توصیف “شخصیت های توهین آمیز اما غیر آسیب شناس” از جمله مدیران عامل، سیاستمداران و دوست پسرهای بد است. همچنین بر،ب‌هایی مانند اختلال شخصیت ضداجتماعی وجود دارد، تشخیصی که به افراد دارای تکانشگری شدید، پرخاشگری و رفتارهای مجرمانه داده می‌شود – به عبارت دیگر، تغییری که توسط DSM تأیید شده در استاندارد قدیمی «روان‌پرستان» است.

در نگاه اول، به نظر می رسد که این تلاش ها برای طبقه بندی روند مثبتی دارند. برای یک چیز، محققان هستند به آرامی در حال جدا شدن اشتباه آشکار از آسیب های ناخواسته تر بیماری های رو،. به همین ترتیب، استفاده از سه گانه تاریک برای اذعان به اینکه خودخواهی واقعاً تا چه حد عادی است، آرامش بخش است.

اما سایه انحطاط همچنان گسترده است. این مدل‌ها علاوه بر پزشکی‌سازی بیشتر گفتمان‌های روزمره (جالاوا و گریفیثز اشاره می‌کنند که «جنگ‌ها» به «روان‌پرستان» تبدیل شده‌اند، با تمام توشه‌های همراه، این مدل‌ها بر این باور مشکوک تأکید می‌کنند که هر انس، دارای شخصیتی تغییرناپذیر است – و این شخصیت‌ها می‌توانند به راحتی به ،وان خوب یا بد طبقه بندی شود. در حقیقت، تحقیقات اخیر نشان می دهد که بسیاری از افراد در طول عمر خود تغییر می کنند – و در برخی موارد به طور چشمگیری تغییر می کنند. در عین حال، بسیاری از محققان همچنان نسبت به تاریخ تاریخی انتقاد دارند توصیف اختلالات شخصیت، تا حدی به این دلیل که انگ است و می تواند تروما مبهمو حتی پس از آن نیز به روشن شدن منجر نمی شود دستورالعمل برای درمان.


منبع: https://www.wired.com/story/psyc،pathy-psyc،logy-bryan-kohberger/