در کتاب جدیدش ریشه های چرخ زمانمایکل لیوینگستون، مورخ، اسطوره ها و افسانه های دنیای واقعی را که رابرت جردن برای ساخت مجموعه فانتزی حماسی خود از آنها استفاده کرد، بررسی می کند. چرخ زمان. این تأثیرات شامل شخصیت ها و نقوشی از اروپا، غرب آفریقا، خاورمیانه و ژاپن و غیره است.
لیوینگستون در ،مت 532 می گوید: «او به هیچ وجه محصور نیست. راهنمای گیک برای کهکشان پاد،ت او هیچ حفاظی ندارد. دنیا صدف اوست، زیرا به م،ای واقعی کلمه همه چیز می تواند بخشی از آن باشد چرخ زمان. این یک نوع کار باورن،ی است که باید انجام داد.»
لیوینگستون در چارلستون، کارولینای ج،ی زندگی می کند و در آن تدریس می کند ارگدر مورد جردن که در سیتادل حضور داشت و بیشتر عمرش را در چارلستون زندگی میکرد، او را تشویق میکند. لیوینگستون میگوید: «زندگی در اینجا و کار در جایی که او به مدرسه میرفت و این برای او به ،وان یک مادر بزرگ اهمیت زیادی داشت، مطمئناً یک مزیت بزرگ بود. «وقتی دارم کتابها را میخوانم، و نام مسافرخانهای را میخوانم، میگویم، آن میخانه کنار خانه اوست. من آن مکان را می شناسم.»
مانند چرخ زمان جردن که به بیش از 10 جلد گسترش یافت، اغلب متهم به انتشار عمدی این مجموعه شد. اما لیوینگستون در یادداشتهای حجیم نویسنده چیزی پیدا نکرد که نشان دهد چنین بوده است. او میگوید: «من این بدبینی را درک میکنم، اما در واقعیت واقعاً ثابت نشده است. او گفت: «آنها نه در آن زمان و نه در حال حاضر، سعی در دوشیدن دلارهای بیشتری از طرفداران نداشتند. او میخواست داست، را تعریف کند و میخواست آن را به درستی انجام دهد و این موفقیت را داشت که میتوانست آن را به روشی که فکر میکرد بهترین است انجام دهد.»
ریشه های چرخ زمان قبلاً مورد توجه طرفداران جردن بوده است، اما لیوینگستون امیدوار است که این کتاب به مخاطبان بیشتری نیز برسد. آنچه من در مورد آن صحبت می کنم بیوگرافی است، اینکه او چگونه کاری را انجام داده است، رابطه اش با او تالکیناو میگوید که چگونه یک نویسنده به،وان نویسنده پیشرفت کرده و پروژهای را توسعه داده است. “فقط دیدن یک هنرمند در حال کار – به هر حال امیدوارم – یک نقطه ارتباطی با هر ،ی داشته باشد.”
به مصاحبه کامل با مایکل لیوینگستون در ،مت 532 گوش دهید راهنمای گیک برای کهکشان (در بالا). و برخی نکات برجسته از بحث زیر را بررسی کنید.
مایکل لیوینگستون در ریشه های چرخ زمان:
ما آن را به املاک، به بیوه جردن و سردبیر سابق هریت فرستادیم. من ایمیل را با انتظار نه فرستادم – “نه، شما نمی تو،د این کار را انجام دهید” – و در عوض اینگونه بود که “فکر می کنم این ایده عالی است. شما تنها ،ی هستید که می تو،د این کار را انجام دهید و من قبلاً با رئیس آن صحبت کرده ام کتاب های تور، آنها منتظر آن هستند.” خیلی سریع از صفر به صد رسید. و بله، در آن لحظه همه درگیر این موضوع بودند. داشتن آن تجربه یک فرد کاملا مجاز واقعاً وحشیانه بود [project]. میتوانستم به هر چیزی که میخواستم نگاه کنم، میتوانستم با هر،ی که میخواستم صحبت کنم، و از طرف همه آن طرف و تور، چنان گرم و صمیمانهای باز بود. ویرایشگر کپی که کپی ویرایش کرد چرخ زمان کتاب ها ویرایشگر کپی من بود. ما هر کاری از دستمان برمی آمد انجام دادیم تا آن را بسازیم تا هر،ی از آن مطلع باشد، آن را لمس کرده باشد.
مایکل لیوینگستون روی میز رابرت جردن:
اینجا در چارلستون یک امضای کتاب داشتیم. این تنها امضای رسمی واقعی کتاب بود که ما انجام دادیم، و گروهی از مردم به م،ای واقعی کلمه از سرتاسر جهان آمدند – ما یک نفر از ،یس داشتیم که برای امضای کتاب پرواز کرد – و من یک سخنر، کوچک در اینجا در مدرسه انجام دادم. من اینطور گفتم: «مرد، شما بچهها خیلی دور آمدید. میخواهی بیایی میز را ببینی؟» و آنها گفتند بله، آنها واقعاً دوست دارند این کار را انجام دهند. بنابراین همه آنها آمدند – احتمالاً حدود 20 نفر در راهرو شلوغ شده بودند و سعی می ،د از آن ع، بگیرند. آنها می گفتند: “می تو،م پشت میز بنشینیم؟” “آره، شما می تو،د پشت میز بنشینید. من هرروز انجامش می دهم.” … به ،وان یک استاد، این یک اتفاق روزمره نیست که شما افرادی را در راهرو صف بکشید تا از دفتر شما ع، بگیرند. کمی شبیه این است که «فکر میکنم باید دفترم را تمیزتر از سایر افراد نگه دارم. الان یک موزه است.»
مایکل لیوینگستون در ترموپیل:
این منطقه از نظر جغرافیایی عجیب و غریب است و در واقع تغییرات عظیمی را در چشم انداز آن متحمل شده است. جایی که خط ساحلی در زمان لئونیداس بود، وقتی به آنجا می روید، به سختی می تو،د آب را ببینید. کیلومترها متفاوت است، جایی که خط ساحلی است. زمینی که او روی آن می جنگید خیلی زیر پای شماست. اینجا فقط یک متر پایین تر نیست – قرون وسطی حدود یک متر پایین تر است، دنیای باستان یک متر پایین تر است – به دلیل جغرافیای عجیب آن مکان، ده ها متر پایین تر است. و این جغرافیای عجیب به این دلیل است که این مکان برای مدت طول، این مکان نبرد بود، زیرا این جغرافیا آن را به نوعی نقطه خفه می کرد. بنابراین بله، امروز کاملاً متفاوت است. شما باید حجم قابل توجهی از کار را پشت سر بگذارید تا سعی کنید آن را به بهترین شکل ممکن بازسازی کنید تا بفهمیم چه اتفاقی افتاده است.
مایکل لیوینگستون در مورد جی آر آر تالکین:
او در یک نقطه در نامهای میگوید – دارم تعبیر میکنم – اما میگوید: «در مورد اینکه کلمه «هابیت» را از کجا آوردم، آن را به دانشآموزان آینده میسپارم، نمیخواهم آنها را از سرگرمی محروم کنم. ” مثل این است که او این دستکش را انداخته است، و همه آن را نادیده گرفته اند. … تالکین عاشق ساختن این جوک های زب، بود که فقط ،، که پشت ساختارهای زب، را می دیدند، متوجه می شدند. مانند این واقعیت که این “تئودین کینگ” است. این سر روهان، «تئودین کینگ» است. خوب “تئودین” به م،ای “شاه” است، بنابراین نام او “شاه شاه” است. یا «بری هیل». “Bree” کلمه “تپه” در و،ی است، بنابراین “تپه تپه” است. او این را میدانست، و فکر میکرد که خندهدار است، او فکر میکرد که این یک شورش است، که بیشتر مردم نمیتوانند آن را ببینند، اما او میتوانست آن را ببیند. و همین فکر می کنم در مورد «هابیت» و «بیلبو بگینز» و تعدادی چیزهای دیگر نیز صادق است.
داستانهای بزرگتر با سیم
منبع: https://www.wired.com/2022/12/geeks-guide-robert-jordan/