چگونه پیانو به من کمک کرد دوباره عاشق فناوری شوم


ممکن است از عشق فن آوری من مهندسان نرم افزار ماهر و موفقی را دیده ام که لپ تاپ های خود را رها می کنند تا کشاورز یا درمانگر یا مشاور املاک شوند. آنها ممکن است از صفحات گسترده و نرم افزار برای مدیریت محصولات خود استفاده کنند، اما کد دیگر دغدغه اصلی آنها نیست. آنها بیشتر نگران وضعیت بزهای خود هستند.

هیچ‌، نمی‌خواهد در استندآپ صبحگاهی در مورد آن صحبت کند، اما همه به این فکر می‌کنند: چگونه ،ی می‌تواند به آینده پشت کند؟ به خصوص زم، که افراد زیادی سعی می کنند راه خود را پیدا کنند. اما جایگزین ها استخدام می شوند، حافظه ها محو می شوند و چارچوب های جدید جاوا اسکریپت منتشر می شوند. “جف را یادت هست؟” مردم می گویند. یکی از بزهای او در اینستاگرام زایمان کرد.

اصول اولیه فناوری این است که وقتی وارد آن شدید، تمام عمر را ادامه می دهید—بعد از اینکه اولین برنامه خود را راه اندازی کردید، دیگر هرگز نمی خواهید کاری انجام دهید، جز اینکه برنامه های بیشتری بسازید، یا افراد دیگر را در حین ساختن برنامه مدیریت کنید. . صرفاً داشتن چک حقوقی مشکوک است. اشتیاق لازم است به همین دلیل است که هر زمان که عاشق فناوری می شوم – همانطور که شاید پنج بار برای من اتفاق افتاده است – دهانم را بسته نگه می دارم. من یک نرم افزار دوست حرفه ای و یکی از بنیانگذاران یک استارت آپ نرم افزار هستم. من برای سرگرمی GitHub را مرور می کنم و کدهای تصادفی را می خوانم. بنابراین نمی‌توانم، نباید به مردم بگویم که یک روز در ماه گذشته، قبل از جلسه‌ای داشتم قهوه می‌خوردم و از Slack سرم را بلند کردم و فکر کردم: «مرد، قهوه داغ و مایع است و مردم آن را می‌نوشند. من دوست دارم کارهایی انجام دهم که طعم و دما داشته باشند.»

باید بیشتر اعتراف کنم: رانش از چند ماه پیش شروع شد. دیگر تمایلی به تجزیه Wikidata یا کاوش در گوشه‌های مبهم PostgreSQL یا هک ، مجموعه‌های آب و هوایی مانند گذشته نداشتم. من به خصوص نمی‌خواستم در مورد هر چیزی که در این چهارشنبه منتشر می‌کنند، یاد بگیرم. هیجان من رابطه مع، با صنعت پیدا کرد.

بنابراین شروع کردم به پر ، زمان با آموزش نواختن پیانو. (خوب، یک پیانوی مصنوعی.) من یک دسته کتاب تمرین قدیمی را در Arc،e.org پیدا کردم و آنها را در یک کتابخوان الکترونیکی بارگذاری کردم. من بارها و بارها آکورد و ترازو می نواختم. یکی از کتابها، مدرسه پیانو فورته التقاطی پیترز بزرگ شد، یک بانوی من، قرن 19 را روی جلد نشان می دهد. موهایش به عقب بسته شده و یک لباس شیک پوشیده است. این تصویر به شیوه ای معمولی ویکتوریایی ،انه است، اما من همچنان به این زن فکر می کردم که تمرین می کردم. او و پیانویش تنها راهی بودند که خانواده اش می توانستند به طور منظم به موسیقی گوش دهند. او سونوهای زمان خود بود. اگر شما علاقه‌مندان به صدا را می‌شناسید، می‌د،د که چقدر می‌توانند در انتخاب تج،اتشان خسته‌کننده باشند. اما در آن زمان، مردی با استریوی خود ازدواج کرد. مخاطرات بالا بود.

خود پیانو یا بهتر است بگوییم کیبورد آن مرا بسیار عصب، کرد. چه ،ی این حماقت را طراحی کرده است؟ هفت کلید سفید، پنج کلید سیاه، همه در اطراف یک ترازو چیده شده‌اند و شما را مجبور می‌کنند انگشتانتان را بالا بچرخ،د تا هر چیز دیگری را پخش کنید. این یک رابط قدیمی، یونی، موسیقی است. البته، همانطور که بیشتر یاد گرفتم، شروع کردم به درک اینکه چرا همه چیز به همین شکل است.

تیم های توسعه صفحه کلید قرون وسطایی باید چگونگی سازماندهی بی نهایت فرکانس را در گروه بندی های من، بیابند. می بینید که آنها محدوده را مدیریت می ،د. آنها به این نتیجه رسیدند که 12 نت در هر اکتاو بهترین کارایی را دارد، به ویژه زم، که نت ها به نسبت ریشه دوازدهم از دو تنظیم می شوند (به دلایل واضح). و آنها یک رابط برای آن 12 نت پیدا ،د تا کاربران بتوانند به راحتی فرکانس ها را بدون توجه به توانایی موسیقی خود کنترل کنند. سپس توسعه‌دهندگان پیانو کنترل نه‌تنها گام، بلکه میزان صدا و مدت زمان را نیز اضافه ،د – نت‌های کوچک استاکاتو و آکوردهای زنگ پایدار، که برای هر ،ی که انگشت دارد در دسترس است. کل ایده پیانو یک هک مضحک از فیزیک، ریاضی و مهندسی است.

و بشریت با این ماشین چه کرد؟ آیا ما از آن برای هدف طراحی شده اش، برای پخش موسیقی کلیسایی و چنتی بیشتر به صورت سی ماژور استفاده کردیم؟ البته که نه. ما کاملاً قصد طراحان را نادیده گرفتیم. بتهوون، لیزست، صداهای عجیب جاز، جان کیج که چیزها را به سیم می ،باند، التون جان در عینک آفتابی اش، مهندسان رابط قدیمی را می گیرند و آن را روی برخی از نوسانگرها می ،بانند و مصنوعی می سازند. من عاشق پیانو شده‌ام نه به این دلیل که می‌توانم آن را بنوازم – من غیرقابل تحمل هستم – بلکه به این دلیل که نشان‌دهنده صدها سال انحراف محض انس، و بی‌احترامی به همه چیزهایی است که قبلاً آمده است.

هر زمان که صنعت – ما، من – هیجان زده می شود، شروع به صحبت در مورد اینکه چگونه می خواهیم چیزها را با ماشین آلات جایگزین کنیم، می شود. Crypto قرار بود جایگزین بانک ها شود. VR همچنان می تواند جایگزین واقعیت شود. هوش مصنوعی قرار است جایگزین همه چیز و هر ،ی شود. با این حال، در پشت بازاریابی، شما همیشه پیش پا افتاده ترین مفهوم ل،تی از طبیعت انسان را پیدا می کنید. این صنعت مستاصل است که ما به مصرف کنندگان منطقی و منفعت طلب با اه، تبدیل شویم (یک مرد دانا)، به جای آن چیزی که در واقع هستیم – مجموعه ای از شامپانزه های آزاردهنده نیمه هوشیار (یک مرد دردسرساز). و با این حال، به همان اندازه که ما آزاردهنده هستیم، با داشتن یک رابط 12 نت، مهم نیست یادگیری آن چقدر سخت است، قرن ها موسیقی خواهیم ساخت.

اکنون صفحه‌گسترده‌ای را باز کرده‌ام که در آن سعی می‌کنم آکوردها را از اصول اولیه کشف کنم. من با استفاده از کتابخانه تئوری موسیقی Tonal و کتابخانه synth Tone.js، هر دو در جاوا اسکریپت، در مرورگر وب خود، ،یبات کوچکی ساخته ام. من از صدای ریاضی خوشم می آید. دوباره شروع کنیم.


منبع: https://www.wired.com/story/،w-the-piano-helped-me-love-tech-a،n/