جان وِری، مدیر مؤسسه ایمونولوژی در دانشکده پزشکی پرلمن دانشگاه پنسیلو،ا، که در این زمینه نقشی نداشت، میگوید: «این احتمالاً یکی از خارقالعادهترین مقالاتی در ایمونولوژی است که به راحتی در دهه گذشته دیدهام. مطالعه. این به ما می گوید که مصونیت می تواند باشد بطور باور ن،ی بادوام، اگر بد،م که چگونه آن را به درستی تولید کنیم.”
اندرو سورنز، الف ایمونولوژیست فوق دکترا که پروژه 21 ایمن سازی را به ارث برده بود، انتظار نداشت که مسئولیت اصلی او باشد. «احساس میکردم که این میتواند بدترین پروژه تاریخ باشد، زیرا هیچ نقطه پای، در ذهن نداشت. یا، می تواند بسیار جالب باشد، زیرا زیست شناسی جالبی بود،” او به یاد می آورد.
این پروژه چیزی نیست که یک محقق برای آن پیشنهاد کمک مالی بنویسد. این یک اکتشاف است که تهدیدی برای مع، ، یک ایده ریشهدار – که سلولهای T ظرفیت ذاتاً محدودی برای مبارزه دارند – را بدون هیچ تضمینی برای موفقیت، مع، میکند. این تقریباً یک آزمایش تاریخی است که باید انجام شود. هیچ ، آزمایشی را انجام نمی دهد که 10 سال طول بکشد. «این برخلاف مک،سمهای تأمین مالی و یک چرخه تأمین مالی پنج ساله است – که در واقع به این م،ی است که هر سه سال یکبار باید کاری جدید انجام دهید. این در تضاد با روشی است که ما دانشجویان و فوق دکترای خود را که معمولاً چهار یا پنج سال در آزمایشگاه هستند آموزش می دهیم. این با دامنه توجه کوتاه دانشمندان و محیط علمی که ما در آن زندگی می کنیم مخالف است. بنابراین واقعاً چیزی اساسی در مورد واقعاً، واقعاً تمایل به پرداختن به یک سؤال بسیار مهم می گوید.
در واقع، این پروژه برای هشت سال اول بدون بودجه باقی ماند و فقط در اوقات فراغت اعضای آزمایشگاه زنده ماند. اما سوال اصلی آن جاه طلبانه بود: آیا سلول های ایمنی باید پیر شوند؟ در سال 1961، لئونارد هایفلیک، میکروبیولوژیست استدلال کرد همه سلولهای ما (به جز تخمک، اسپرم و سرطان) فقط میتوانند تعداد محدودی بار ت،یم شوند. در دهه 1980، محققان این ایده را پیش برد که این ممکن است از طریق فرسایش تلومرهای محافظ – نوعی انگور در انتهای کروموزوم ها – که با ت،یم سلول ها کوتاه می شوند، رخ دهد. پس از ت،یم های کافی، تلومر دیگری برای محافظت از ژن ها باقی نمانده است.
این پروژه محدودیت هایفلیک را به چالش کشید، و به زودی در بیشتر زمان سوئرنز فرمان داد: او به مستعمره موش میدوید تا ایمنسازی کند، نمونهبرداری کند و گروههای جدیدی از ارتشهای سلول T را شروع کند. او سلولها را میشمرد و ،یب پروتئینهایی که تولید می،د را تجزیه میکرد و به آنچه در طول سالها تغییر کرده بود اشاره میکرد. چنین تفاوت هایی می تواند نشان دهنده تغییرات در بیان ژنتیکی سلول یا حتی جهش در توالی ژن باشد.
یک روز، یک تغییر برجسته شد: سطوح بالای پروتئین مرتبط با مرگ سلولی، به نام PD1. معمولاً نشانه ای از فرسودگی سلولی است. اما این سلول ها تمام نشدند. آنها به ت،یر، مبارزه با عفونت های میکروبی و تشکیل سلول های حافظه با عمر طول، ادامه دادند، همه عملکردهایی که آزمایشگاه آنها را نشانگر تن، اندام و طول عمر می دانست. Soerens می گوید: “من به نوعی شوکه شده بودم.” «این احتمالاً اولین باری بود که من واقعاً بسیار مطمئن بودم که این چنین است چیزی”
بنابراین آزمایشگاه به راه خود ادامه داد و ادامه داد. در نهایت، ماسوپوست میگوید: «سؤال این بود که چقدر طول میکشد تا این موضوع ادامه داشته باشد تا منظور خود را بیان کنید؟» ده سال یا چهار عمر احساس درستی داشت. “تظاهرات شدید طبیعت جایی بود که برای من به اندازه کافی خوب بود.” (برای ثبت: همه آن گروه های سلولی هنوز ادامه دارند.)
منبع: https://www.wired.com/story/the-case-of-the-incredibly-long-lived-mouse-cells/