هوش مصنوعی 95 درصد از این راز قتل را نوشته است


گاس دوپین که در امتداد س، دریاچه استونی در شب گردهمایی راه می رفت، قایق موتوری شیک را که به ،ه اش نزدیک می شد، تشخیص داد. دختری که سارافون زرد روشنی به تن داشت از جا پرید و با سرعت به سمت صندوق پستی او رفت و قبل از دویدن در پاکت نامه ای انداخت. هنگامی که او به سمت دریاچه حرکت کرد، روی شانه‌اش فریاد زد “نامه ای صادقانه به خدا”.

گاس دوپن به دریافت نامه یا پیامی از هر نوع عادت نداشت. کلبه او فاقد اتصال اینترنت و خدمات تلفنی بود و او دقیقاً آن را دوست داشت. او برای فرار از مسئولیت های شغلی خود به ،وان استاد تدریس جنایات و داستان های سایبری در دانشگاه تورنتو و عذاب های طلاق اخیر خود به دریاچه استونی عقب نشینی کرده بود. بنابراین، همانطور که قایق موتوری را تماشا می‌کرد که آب را در منحنی‌های سفید ظریف حک می‌کرد، رشته‌های تماس انس، در عرض دریاچه عقب‌نشینی می‌کرد، قایق ناپدید شده به همان اندازه باعث ایجاد نگر، و هیجان شد.

پاکت نامه کمی بوی شیرین و دلپذیر می داد و لبه های آن ناهموار و ناهموار بود. در داخل، دعوت نامه دست نوشته بود. کاغذ ضخیم، مجلل و دست ساز.

با اندوه فراوان درگذشت پگی فیرمین را اعلام می‌کنیم که آثارش در ادبیات اثری محو نشدنی در قلب و ذهن خوانندگان سراسر جهان بر جای گذاشته است.

به نشانه احترام و تحسین ما نسبت به زندگی و کار او، ما صمیمانه از شما دعوت می کنیم تا در مراسم تشییع جنازه او که در بیست و یکم آگوست در خیابان سرهنگ 17، تورنتو، انتاریو برگزار می شود، به ما بپیوندید. کانادا

اینجا هیچ لباس سیاه یا چهره ای غمگین وجود ندارد. این جشن زندگی است، یک رابطه صمیمی. پگی فیرمین مداحی خود را ارائه خواهد کرد، بنابراین می د،د که این مداحی خوبی خواهد بود. فقط تعداد کمی از آنها دعوت شده اند. RSVP

برای لحظه‌ای، ذهنش خالی شد – گاس نمی‌توانست کاملاً احساس کند. او یک محقق پگی فیرمین بود، اما آنقدر در کلبه اش بریده بود که خبر درگذشت او را نشنیده بود. اطلاع از مرگ پگی فیرمین مانند اطلاع از مرگ یک عاشق قدیمی بود. مثل بسته شدن یک رستوران عالی در شهری بود که قبلاً در آن زندگی می کرد.

گاس هر سال در مورد کار خود برای گروه جدیدی از دانشجویان دانشگاه سخنر، می کرد. او حتی کتابی درباره رمان او نوشته بود، خدا، شرکت اما گاس هرگز پگی فیرمین را ملاقات نکرده بود. او هرگز تصور نمی کرد که به تشییع جنازه او دعوت شود.

او تعجب کرد که منظور از دعوت پگی فیرمین چیست که مداحی خود را انجام می دهد. این اولین باری نبود که او فکر می کرد منظور پگی فیرمین چیست.

گاس معمولا لذت می برد تنهایی قطع ارتباط با اینترنت و تلفن. او ناگهان دلش برای خبری شد. بنابراین، صبح روز بعد، او نهنگ بوستون خود را از طریق دریاچه استونی هدایت کرد و از سطح صاف آن لذت برد، زیرا خورشید گرم به سمت پایین می تابد و نسیم ملایم او را خنک می کند. جیب او شروع به وزوز کرد – تلفن گاس هر بار که از خطی که سرویس تلفنش دوباره وصل می شد رد می شد، وزوز می کرد.

او به راحتی وارد مارینا شد و به سمت کافه ری، رفت که قبلاً شلوغ بود. در حالی که چهره‌هایشان به تلفن‌هایشان ،بیده بود، کلبه‌ها به سختی متوجه ابرهای سفیدی که بالای سرشان می‌ریختند یا عطر تند آب دریاچه‌ای که در حباب‌های اطلاعات خصوصی خودشان جذب می‌شد، نمی‌شدند.

گاس در یک غرفه نشست، تلفنش را باز کرد و اولین خبری را که با جستجوی «پگی فیرمین» به دست آمد، خواند – قطعه ای از CP24.

نماد ادبی کانادایی، پگی فرمین، در 14 آگوست بر روی پلی در خیابان ،لی، منطقه ای بیاب، در سمت شرقی تورنتو، به ضرب گلوله کشته شد. مکان آنقدر دور بود که شاهدی برای جنایت وجود نداشت. پلیس تورنتو این حادثه را به ،وان یک قتل تلقی می کند.

به گفته منابع نزدیک به تحقیقات، فیرمین یک بار در شقیقه سمت راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت. هیچ اسلحه ای در محل کشف نشد. جسد بی جان فیرمین در اوایل صبح روز 14 آگوست توسط گروهی از دوچرخه سواران کشف شد.

مرگ ناگه، و خشونت آمیز فیرمین، شخصیت برجسته و تأثیرگذار در ادبیات کانادا، جامعه ادبی این کشور را شوکه کرده است. نماینده او، بورلی بوکمن، بی،ه ای را منتشر کرد: «در حال حاضر هیچ نظری نداریم. قتل ظاهری پگی فیرمین باید هر ،ی را که به زبان اهمیت می دهد وحشت زده کند.


منبع: https://www.wired.com/story/death-of-an-aut،r-ai-book-excerpt/